میهن  م ن و ت و

میهن م ن و ت و

درخت توتی بودم در بیابان چرا آبم ندادی آسیابان
میهن  م ن و ت و

میهن م ن و ت و

درخت توتی بودم در بیابان چرا آبم ندادی آسیابان

روستازادگان دانشمند

وقتی افتاد فتنه ها در شام    ,   هرکسی از گوشه ای فرا آمد 
.
روستازادگان دانشمند  , به وزیری پادشاه آمده اند 
پادشاه   که در جمع وزیران تنها ما نده است,
رعیتان او  را عالم  بی علم میخوانند  *
  پادشاه  تنها مانده است ……
رعیتان  مختلف گویش به جنگ رعیتان آمده اند 
وزیران  پر طمع  به  مال های خود ا فزوده اند 
 پسران وزیران ناقص العقل شهرت به مطرب های تازه به دوران رسیده دارند 
  .
  .
  .
پادشاه تنها مانده است………………
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد