میهن  م ن و ت و

میهن م ن و ت و

درخت توتی بودم در بیابان چرا آبم ندادی آسیابان
میهن  م ن و ت و

میهن م ن و ت و

درخت توتی بودم در بیابان چرا آبم ندادی آسیابان

هرگز

هرگز هرگز هرگز...  بی تو نمی خندم

بی تو عهد عشقی... هر گز نمی بندم

خدا خدا خدایا اگر به کام من جهان نگردانی... جهان بسوزانم

اگر خدا خدایا مرا بگریانی... من آسمانت را زغم بگریانم

منم که در دل زنام و رویا خزانه ها دارم

منم که چون گل شکفته بر لب ترانه ها دارم

توبیاااآاااا  فروغ آرزو هام که رنج جستجو را پایان تویی

...     ....

هرگز هرگز هرگز بی تو نمی خندم


خاننده"": دانیال

اسیر 3

باشد...

نگوییم سرورم...نگویم تاج سرم 

نگویم آن ستاره که در شب باورم 

اما……

تو هستی جانان من... نشسته در رگ های من

تو هستی میلاد من... همچو نور چشمان من


نمیر...

شعری زیبا از پابلونروادا به تر جمه ی احمد شاملو... که با خاندنش احساس خوبی به انسان می بخشد.

اگرسفر نکنی 

اگر کتاب نخانی 

اگر به اصوات زندگی گوش ندهی 

اگر از خودت قدر دانی نکنی 

به آرامی آغاز به مردن می کنی 

ادامه مطلب ...

جای خالی سلوچ

کتاب..جای خالی سلوچ.. محمود دولت آبادی را ورق می زدم...

جایی از کتاب نوشته بود..روز گار همیشه بریک قرار نمی ماند,

روز وشب دارد,روشنی دارد,تاریکی دارد, کم دارد, بیش دارد,

دیگر چیزی از زمستان نمانده, تمام می شود,  بهار می آید..

دیدم گوشه ی همین صفحه نوشته بودم..از یک جایی به بعد, حال عادم خوب نمی شود!

حرفم رو پس گرفتم, خط زدم جمله ی خودم را,  اصلا همانی که دولت آبادی گفته...!

از یک جایی به بعد,عادم آرام می گیرد, بزرگ می شود, بالغ می شود, پای تمام اشتباهاتش 

می ایستد, سنگینی تصمیمی که گرفته را گردن دیگری نمی اندازد,دنبال مقصر نمی گردد,

قبول می کند, گذشته اش را, انکار نمی کند آنرا, نا دیده اش نمی گیرد, حذفش نمی کند,

اجازه می دهد هر چه هست, هر چه بوده, در همان گذشته بماند, حالا باید آینده را بسازد,

از نو,به نوعی دیگر, یاد می گیرد زندگی یک موهبت است, غنیمت است, نعمت است,

قدرشرا بداندو آنرا فدای عادم های بی مقدار نکند...

.

همه ی اینا را که فهمید,یک آرامشی می نشی ند توی دلش, توی روح اش, توی روانش.

اینجای زندگی همان جایی هست که دولت آبادی گفته...

همان جایی که آرام أست,

حال آدم خوب است,

همان جاست.

اصلا از یه جایی به بعد حال عادم خوب می شود...

نقد

ناپلون بنا پارت=اگر نیمی از لشگریانم ایرانی بودند,تمام دنیا را فتح می کردم.

آدولف هیتلر=اگر نیمی از اسلحه سازا ن من ایرانی بودند, صد سال پیش از تولدم نازی دارای بمب اتمی می شد.

پیامبر اسلام(ص)=اگر دانش در ثریا باشد, مردانی از سرزمین پارس بدان دست خاهند یافت.

بن لادن=اگر دنبال مردانی هستی که تا پای جان از عهدشان دفاع کنند, در سرزمین پارس جستجو کن.

اسکندر= اگر دیدی مردانی حاضر شدند بخاطر کشورشان فرزندانشان را فدا کنند, بدان اهل امپراطوری پارس هستند.

اشک =ضعف یا قدرت

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.